سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مال مایه شهوتهاست . [نهج البلاغه]
تابستان 1385 - طلبه علوم دینی
  • پست الکترونیک
  • شناسنامه
  •  RSS 
  • پارسی بلاگ
  • پارسی یار
  • در یاهو
  • نه این که ما مرتب وبلاگ مینویسیم، ( گوش شیطان کر)، هر بار یک  مزاحمی هم پیدا میشود.

    بعضی ها معتقدند کلا دست استکبار در میان است. یعنی از آواره شدن ما به دنبال خانه اجاره ای گرفته

    تا سخنرانی پاپ، همه اش نقشه بوده تا نگذارند من این جا دوکلمه درباره طلبگی بنویسم.

    حالا خودتان حساب کنید چقدر نوشته های من اهمیت دارد.

    اما به نظر من، کسانی با انداختن خطاها و نقص های خود به گردن این و آن،باعث لوث شدن مسئله خطر دشمن و نقشه های آنان شده اند. طوری که اگر یقین هم داشته باشی، تا اسم نقشه و دشمن را ببری، متهم به توهم توطئه میشوی.

    حالا پاپ حرف هایی زده که برا ی ما البته تعجب آور نیست. ما هیچ وقت انتظار انسانیت و شعور از اینان نداشته ایم.

    اما این که چرا در این مقطع بعضی از مکنونات آلوده خود را اینطور بیرون ریخته اند، جای بحث دارد.

    جواب سوال هم ساده به نظر میرسد. کافی بود کمی صبرکنیم تا گرد و خاک بنشیند.

    گذشته از همه نظریات کارشناسی و دشمن شناسی و جهان شناسی اصحاب سیاست و دیانت، من فکر میکنم این حرف ها در واقع طینت پلیدی را به نمایش میگذارد که به دلایل مختلف، ازجمله حماقت و شدت کینه و عداوت بروز کرده است.

    حماقتشان که همیشگی است، عداوتشان هم با اتفاقاتی مثل پیروزی بزرگ حزب الله، و عزت روز افزون اسلام علوی، بیرون میزند.

    بگذریم. حرفی که شروع کرده بودم، درباره وبلاگ های طلبگی بود. امیدوارم بتوانم ادامه بدهم.

     

     



    شهاب الدین ::: جمعه 85/6/31::: ساعت 12:44 عصر
    نظرات دیگران: نظر

    کتاب ها در هم و برهم. همه چیز بهم ریخته.

    اکثر وسایلم را پیدانمیکنم.

    فقط به زور لپ تاپ اسقاطی ( و ایضا از اولش اقساطی) و سیم تلفن را از بین خرت و پرت ها میکشم بیرون.

    اشتباه نکنید. اینجا زلزله نیامده.

    این حکایت هر ساله بسیاری از طلبه هاست. خانه ها گرانتر میشود و باید بروی جایی که  حداقل با دوبرابر در آمدت جور در بیاید.

     هنوز نگفته ای که یک زیر زمین اجاره ای....

    _ چند نفرید؟

    _ طلبه اید؟

     خوش خوراک هم  هستند! به طلبه بهتر اجاره میدهند چون بیشتر رعایت میکند.

    چهل سالت هم شده باشد،  یک بچه بیشتر نباید داشته باشی.

    حالا  یکی به این مرد کلرجی عزیز بگوید مدتی  صبر کند تا ما وسایلمان را در این جایی که دیگران به آن میگویند خانه،‏مرتب کنیم، بعد  ببینم چه حرف بدرد نخوری هست تا بنویسم.

     



    شهاب الدین ::: یکشنبه 85/6/26::: ساعت 1:44 صبح
    نظرات دیگران: نظر

    برای حضور دعا میکنیم.

    اما امام عصر(عج)  که غایب نیست!

    او صاحب عصر است.غیب برای او حاضر است.حضور در برابر نور او غایب است.

    این همه سال غلط گفتیم و شنیدیم.

    حالا درست بگوییم. این ماییم که غایبیم. کوریم و نور وجودش را نمیبینیم.

    خود را در پرده ها پیچیدیم و او را پرده نشین خواندیم.نظر  پاک نکردیم و غایب از نظرش شمردیم.

    قیام نکردیم و قائم را صدا زدیم.

    بیایید در پیشگاهش حاضر باشیم.

    دیگر غیبت نکنیم!

     



    شهاب الدین ::: شنبه 85/6/18::: ساعت 2:14 صبح
    نظرات دیگران: نظر

    هر بار که وقتش میشود، احساس  خوبی دارم.

    وقت خواندن!

    ببینید؛ مبعث در زمانی اتفاق افتاد که شرایط آن مهیا شده بود.

    وقت آن رسیده بود. 

    این که حبیب خداوند ندای او را بشنود و بشر مستحق دریافت این پیام بزرگ الهی بشود.

    اما به نظر خودم، نکته زیبا  و دلنشین قضیه این است که آن چه به عنوان اولین سخن به برگزیده عالمیان نازل شد،

    دستور  « بخوان» بود.

    و کاش این معنی را میفهمیدیم.

    همین!

     

     



    شهاب الدین ::: پنج شنبه 85/6/2::: ساعت 12:23 صبح
    نظرات دیگران: نظر

    بعضی ها صریحا چیزی را میگویند که خیلی ها ، حتی خود ما طلبه ها همان احساس را داریم.

    این که در وبلاگ یک طلبه چه خبر است. چی مینویسد، به چه چیزی فکر میکند، چه میخواهد و شاید هزار چیز دیگر،

    از جمله این که صبحانه چه چیزی میخورد!

    من خودم به این موضوع خیلی فکر کرده ام. وبلاگ یک طلبه  توجه بیشتری را جلب میکند. دلیل آن چیست؟

    آیا دلایل آن چیز ها ی خوبی است؟ یا بر عکس شرایطی که  چندان خوب به نظر نمیآید باعث این امر شده است؟

    یا اصلا این مسئله دلیل ندارد بلکه علت دارد؟

    حالا اگر رفتیم و دیدم یک طلبه صبحانه همان چیز  یعنی پنیر میخورد، و در وبلاگش چیز خاصی ننوشته بود، چه احساسی پیدا میکنیم؟

    آقا ! طلبه وبلاگش باید بترکاند!

    (البته قدیم ها این اتفاق راحت تر می افتاد. الان اما اینقدر وبلاگ طلبگی زیاد شده که اسم مناسب پیدا کردن  هم سخت شده! )

    خب. من میخواهم مثل بعضی ها که بلند بلند فکر میکنند، تایپی فکر کنم. یعنی با شما و همراه شما. یا علی



    شهاب الدین ::: دوشنبه 85/5/30::: ساعت 2:42 صبح
    نظرات دیگران: نظر

    طلبه علوم دینی، یکی آن است که بر کاغذ مینویسند

    و مردم به این نام میخوانند،

    آن منم.

    و دیگری آن است که جان و دلش طالب علوم دینی است و مردم به جان و دل  میخواهندش،چرا که دل در گرو جان آفرین گذاشته،از طلب علوم دینی به تجلی اخلاق دینی رسیده است.

    من، آن نیستم . خواستم و نتوانستم.

    دراین صفحه از طلب علوم دینی مینویسم.



    شهاب الدین ::: سه شنبه 85/5/17::: ساعت 11:21 صبح
    نظرات دیگران: نظر

    >> بازدیدهای وبلاگ <<
    بازدید امروز: 10
    کل بازدید :247921

    >>اوقات شرعی <<

    >> درباره خودم <<

    >>لوگوی وبلاگ من<<
    تابستان 1385 - طلبه علوم دینی

    >>وبلاگ های دیگر من<<